۱۳۸۸ آبان ۲۸, پنجشنبه

از اول آقای سلینجر

خاطره ی ناتور دشت بر می گردد به چیزی حدود 5-6 سال پیش. سال اول دانشگاه بودم. کتاب را نصفه نیمه خواندم و جذب نشدم. ولش کردم و بدبین شدم به سلینجر. تا یک بار که یادم هست کتاب فرنی و زویی را خواندم. محشر بود. جدی می گویم از بهترین کتابهاییست که در عمرم خوانده ام. حالا بعد 5-6 سال کسی آمده می گوید ناتور دشت بهترین کتاب زندگی اش بوده. و من با خاطره ی فرنی و زویی، تیرهای سقف را بالاتر بگذارید نجاران، جنگل واژگون، دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم، و و و با آن حس ناب روایتش که جدا و منحصرا مخصوص خود اوست، که می رود در نقش یکی از شخصیت های رده چهارم و پنجم که وسط داستان یکدفعه می آید خودش را معرفی می کند و می گوید حوصله نداشته اول شخص روایت کند، احساس می کنم دلم می خواهد ناتور دشت را دوباره بخوانم.
جایی میان جنگل واژگون می گوید نمی داند در ماه عسل چه اتفاقی افتاد و جبهه می گیرد که اگر می خواستم خیلی راحت می توانستم ته توی قضیه را در بیاورم ولی خودم برایم مهم نبوده! نویسنده ی پر جسارتی است. و هر چیزی را هر جوری که دلش می خواهد می نویسد. بعضی شخصیت هایش هم سریالی اند. در چندین کتاب این خواهر و برادر های فرنی و زویی هی می آیند و میروند. جنگل واژگون را امروز خواندم. هپ ورث و نغمه ی غمگینش را هم خریدم. و مطمئنم بعد این دو نوبت ناتور دشت است. شاید سلیقه ی کتاب خوانیم 5-6 سال پیش با الآن فرق می کرده است.
چهره ی سلینجر همیشه در ذهنم با یک لبخند فاتحانه و یک سیگار برگ همراه بوده است. یعنی من خیلی هم خوب می دانم دارم چه می گویم...

۹ نظر:

علی گفت...

یکی از خوشبختی های عالمه که کتابی از سلینجر مونده باشه که نخونده باشی...این یعنی یکی از لذت های عالی در انتظار آدمه هنوز...ریموند کارور رو هم امتحان کن.

میم. ح. میم. دال گفت...

جدیدا کتاب داده سلینجر؟ یه سری از اینایی که میگی زمان ما نبود :دی
با علی هم موافقم، ریموند کارور رو هم امتحان کن.

حدیث گفت...

به علی: موافقم. چند تا داستان کوتاه از کارور خوندم. ولی نه خیلی. حتما بیشتر امتحان می کنم

به میم.ح.میم.دال: سلینجر فکنم هنوز زنده هست. کدوم کتاب زمان شما(:دی) نبود؟

میم. ح. میم. دال گفت...

جنگل واژگون و نغمه غمگین و اینا نبود!

حدیث گفت...

به میم.ح.میم.دال: جنگل واژگون یه داستان نیمه کوتاهه. نغمه ی غمگین هم مجموعه داستان های کوتاهشه که تو مجله ها و روزنامه ها خیلی قدیم چاپ کرده.

میم. ح. میم. دال گفت...

من فقط نه داستان یا همون دلتنگی ها رو خونده بودم.

ف ر ز گفت...

یه زمانی دیوونه کتاباش بودم...همه ش فوق العاده س! از اونا که باید بلعیدشون!:دی

Unknown گفت...

از سلینجر یه کتاب جدید ترجمه شده : شانزدهم هپ ورث به همت دوست خوب من علی شیعه علی به فارسی ترجمه شده.

حدیث گفت...

به ZZ: دست دوستتون درد نکنه.
سلام