۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

ایران همیشه آباد من

صحنه ی اول

کلاس آموزش تدریس زبان انگلیسی/ موسسه علوم و فنون کیش

تو معلم فرضی کلاس هستی و بقیه متقاضیان شامل دخترها، پسرها، زنان و مردان 20 تا 40 ساله و دو داور، مثلا شاگردان دوره ی elementary. وسط امتحان نهایی DEMO:

.

.

.

-you: Ok, so this picture shows a sextant. It is a tool, by which you can measure your position.

Have you ever used sextant?

Student No.1: yes teacher, you should look into it…

صحنه ی دوم:

در ادامه ی همان کلاس درس فرضی:

Student No.2: teacher…. Teacher!!

You: yes?

Student No.2: IS sextant related to sex?

You: No Ali, it's not. I showed you the picture. Do you remember? This is the picture…

Student No.2: Oh, yes. You're right.

صحنه سوم:

ادامه ی کلاس فرضی:

Student No.2: teacher…teacher!!

You: yes?

Student No.2:[looking directly into your eyes] I really like the name sextant. It is so sexy. It makes me excited! I feel really good when I think about it!....[He goes on and on].

You: [Oh my God! What's wrong with this boy? How uncomfortable this is! Every body is looking at me! Ok, be relaxed! Just ignore him] alright! OK! Every body let's get back to activity No. 5…

صحنه ی چهارم:

اتاق داوران، سه داور یک طرف میز ناهار خوری و تو طرف دیگر:

-داور شماره ی 1: شما قراره از این به بعد در کلاسی درس بدین که شاید خیلی از شاگردانش از نظر سواد علمی خیلی هم از شما بالاتر باشند. فقط زبان بلد نیستند. شما به بچه ها درست جواب نمی دین.

شما: دقیقا منظورتونو نمی فهمم.

داور شماره ی 1: منظورم اینه که به بچه ها از بالا نگاه نکن. فکر نکن خیلی از اونا سرتری

شما: ممکنه کمی کاربردی تر صحبت کنین تا من منظورتونو متوجه بشم؟

داور شماره ی 2: ]آب پاکی رو می ریزه رو دستت و میگه [: شما با دانش آموزان بی احترام برخورد می کنی! باید یاد بگیری بهشون احترام بذاری.

شما: ببخشییییییییییننننننننننن؟؟؟؟؟؟؟؟؟

داور شماره ی 1:]از بحث خسته شده[: مثلا اگر یک شاگرد شیطونی سر کلاس شما حرف بی ادبانه ای زد، شما نباید جوری برخورد کنی که کنف بشه! باید اجازه بدی بچه ها حرفشونو بزنن. ایده هاشون رو بیان کنن. اون کسی که داره حرف می زنه حتما انگیزه برای حرف زدن داره! اگه بزنی تو ذوقش ممکنه انگیزش کشته بشه

شما:]مرده شور انگیزه ی پسری که عقلش نمی رسه سر کلاس یک دختر جوون که جلوی 10 تا مرد گردن کلفت وسط امتحان هم هست نباید از احساسات جنسی شخصی خودش با کمال افتخار صحبت بکنه رو هم ببرن![

روش فکر می کنم.

]و فکر می کنی از این به بعد تمام پسرای گردن کلفت سر کلاست رو با لبخند ملیح تشویق می کنی در مورد احساسات جنسیشون با هیجان و آب و تاب برات تعریف بکنن. آخرش هم سوال می کنی آیا چیز دیگه ای برای گفتن دارن یا نه؟ آخر سر هم با کمال ادب ازشون تشکر می کنی. اونوقت می شی یک معلم نمونه. [

هیچی هیچی هم اگر سر کارامون یاد نگیریم، فرق این ور میز و اونور میز رو حداقل خیلی خوب می فهمیم.

۵ نظر:

میم. ح. میم. دال گفت...

You should learn to be cool about things aabji! I agree with them to some extent. The world around you doesn't work the way you want it is the way it is and you can't change it. you should get along with it. I know this comment might piss you off but I prefer to post it

H.F. گفت...

اگر گاهي
زلزله مي آيد
گاهي نه
تقصير بي ثباتي توست!
كه هنوز
نمي داني دلت را بلزاني بهتر است
يا سينه ات را!

ماتئي گفت...

تجربه بامزه اي بوده چه سر كلاس چه پيش داورا!!
مرده شور اون بچه و اون داورا رو ببرن ولي
سلام
والا منم يه بار دنبال همچين كتابي مي گشتم كه درباره امام حسين باشه و بهش اعتماد كرد چيزي گيرم نيومد

ناشناس گفت...

پست آخرتو خوندم
تجربه جالبی بود
به نظرم گاهی تو لحظه تصمیم درست گرفتن خیلی هم آسون نیست

ناشناس گفت...

سلام،
واقعاً مسخرست!
آدمایی که خیلی احساس خوشمزگی میکنن همه جا پیدا میشن!
ولی بنظرم نباید همرنگ جماعت شد!
اگه هرکس بگه خوب من که نمیتونم دنیا رو عوض کنم پس بشم مثل دنیا، دنیا همینی میشه که هست !