۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

از این چیزا که بردن، کدوماشو پس آوردن؟

حمومی آی حمومی
حمومی آی حمومی
خیر نبینی حمومی
دیدی چی سر ما افتاد
بد بود و بدتر افتاد
نگو نگو بیچاره شدیم
دار و ندار و بردن
حمومی آی حمومی
لنگ و قطیفه‌ام رو بردن
لنگ و قطیفه جهنم
قلم و دوات اوردن
حمومی آی حمومی
لنگ و قطیفه‌ام رو بردن
لنگ و قطیفه جهنم
کپی نوار اوردن
حمومی آی حمومی
لنگ و قطیفه‌ام رو بردن
لنگ و قطیفه جهنم
بابا اون یکی چیزا رو بردن
حمومی آی حمومی
لنگ و قطیفه‌ام رو بردن
لنگ و قطیفه جهنم
سبیل بابا رو بردن
حمومی آی حمومی
لنگ و قطیفه‌ام رو بردن

بابا لنگ و قطیفه و دستمال سینه و تاج طلا و کپی نوار و قلم و دوات و سبیل بابا جهنم/ اون یکی چیزا رو بردن…اون یکی چیزا رو بردن


از این چیزا که بردن
کدوماشو پس آوردن؟

پی نوشت 1: میگن: یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور.

اما هنوز غم می خورم بابت چیزهایی که ازم بردن و معلوم نیست هیچوقت پس بیارن!

۴ نظر:

شاه رخ گفت...

اصف مي تونست جايگاهي رو داشته باشه كه الان نامجو داره نمي دونم چرا قدر خودشو ندونست
آهنگ قشنگيه
سلام
بابت قضيه سرطان خون شوهرتون و فوتشون متاسفم
ببخشيد با اون مطلبم ناراحتتون كردم

حوازاد گفت...

سلام حدیث
خوب ملت رو سر کار میزاریا

ف ر ز گفت...

چه خوب شد که دوباره داری می نویسی :)
خوشحالم.

با جمله آخرت به شدت احساس هم ذات پنداری می کنم!

havvazad گفت...

دلم برات تنگ شده دخترجان