حمومی آی حمومی
حمومی آی حمومی
خیر نبینی حمومی
دیدی چی سر ما افتاد
بد بود و بدتر افتاد
نگو نگو بیچاره شدیم
دار و ندار و بردن
حمومی آی حمومی
لنگ و قطیفهام رو بردن
لنگ و قطیفه جهنم
قلم و دوات اوردن
حمومی آی حمومی
لنگ و قطیفهام رو بردن
لنگ و قطیفه جهنم
کپی نوار اوردن
حمومی آی حمومی
لنگ و قطیفهام رو بردن
لنگ و قطیفه جهنم
بابا اون یکی چیزا رو بردن
حمومی آی حمومی
لنگ و قطیفهام رو بردن
لنگ و قطیفه جهنم
سبیل بابا رو بردن
حمومی آی حمومی
لنگ و قطیفهام رو بردن
بابا لنگ و قطیفه و دستمال سینه و تاج طلا و کپی نوار و قلم و دوات و سبیل بابا جهنم/ اون یکی چیزا رو بردن…اون یکی چیزا رو بردن
از این چیزا که بردن
کدوماشو پس آوردن؟
پی نوشت 1: میگن: یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور.
اما هنوز غم می خورم بابت چیزهایی که ازم بردن و معلوم نیست هیچوقت پس بیارن!
۴ نظر:
اصف مي تونست جايگاهي رو داشته باشه كه الان نامجو داره نمي دونم چرا قدر خودشو ندونست
آهنگ قشنگيه
سلام
بابت قضيه سرطان خون شوهرتون و فوتشون متاسفم
ببخشيد با اون مطلبم ناراحتتون كردم
سلام حدیث
خوب ملت رو سر کار میزاریا
چه خوب شد که دوباره داری می نویسی :)
خوشحالم.
با جمله آخرت به شدت احساس هم ذات پنداری می کنم!
دلم برات تنگ شده دخترجان
ارسال یک نظر